منم که آب گل و رنگ لاله می طلبم


در این لباس شراب دو ساله می طلبم

شکست جام شرابم ز سنگ توبه، ولی


در این خزان دیت خون لاله می طلبم

ز باده توبه حرام است در شریعت عشق


اگر قبول نداری، رساله می طلبم

متاع ملک شهادت که کیمیای دل است


اگر دعا نفروشد ز ناله می طلبم

تمام طالب ماه اند اهل دیده و من


که زادهٔ آدمیم، شکل هاله می طلبم

چنان به وادی مستی ز خویش گم گشتم


که لب ز باده و دست از پیاله می طلبم

علاج درد تو، عرفی، حکیم نشناسد


که من برون شفا این مقاله می طلبم